سفر یک روزه به ایرانشهر
سلام گلم دیروز ساعت ده ونیم صبح به همراه دایی عبدالباسط ودایی عبدالحلیم ودایی عبدالمجید با بابا بزرگ راهی ایرانشهر شدیم دایی باسط راننده بود از راه تنگ سرحه به سمت ایرانشهرحرکت کردیم هوا گرم بود شما که تا سوار ماشین میشین خوابتون می بره رفتی توی بغل دایی حلیم خوابتون برد برای اینکه زودتر به ایرانشهر برسیم از این راه میریم در بین راه روستاهای زیادی و باغهای سرسبزی هست که ادم دلش می خواد زیر سایه درختان بشینه واستراحت کنه برای اینکه زودتر برسیم ایرانشهر توقف نکردیم ساعت یک ونیم بعداز ظهر رسیدیم خونه بی بی بزرگ ،خاله جون به بی بی جون گفته بود که داریم میایم ایرانشهر،بی بی جون یه هفته قبل رفته بود ایرانشهر برای دیدن بابابزرگ مام...
نویسنده :
مامان حسیب
12:38